خاطرات سرخوشانه
فعلا دارم میرم ... آدم تا وقتی میمونه که حرفی واسه گفتن داشته باشه و گوشی باشه برای شنیدن حرفاش ........ پیشاپیش بگم که ایشالا تا دو سه روز دیگه دارم میرم مشهد تا اطلاع ثانوی کامنتی هم نمیذارم چون حالم خوب نیست ........... سلام اینقدر سرم شلوغه که نگو ... وقت امتحاناس ... منم که اصلا نمیرسم درس بخونم ... هر روز یه برنامه ای و یه فیلمی داریم واسه خودمون ... مثلا دیروز زن پسر خالم بچه دار شد ... پسره ... اینو گفتم تا پسرا خوشحال بشن ... به قول بعضیا گل پسره ! ... من که هنوز ندیدمش ولی مامان میگه خیلی کوچولوئه ... گوگولیه .... هر جمعه به خدا یه برنامه ای برای بیرون رفتن داریم ... مجبوری هم هست ... من این ترم 100% مشرود(این چیه ؟ مشروده ؟ مشروطه ؟ حالا هر چی هست .. مهم اینه که بیچاره ) میشم ... منو این ترم حتما از دانشگاه میندازن بیرون ... ولی من که گل سر سبد دانشگاهم ... کجا میخوان منو بندازن ؟ ... من اگه نباشم دانشگاه پیام نور رو میبندن ! ... چشم و چراغشون منم ... برم که الان مامان کلمو میکنه ... آخه رفته بود بیرون که من اومدم خونه ی آبجی ... کلید نداشته رفته پشت در ... حالا هم غذا رو گازه ... برم که اگه سوخت بابای منم سوخته س !!! بابای ... خوش بگذره با امتحانات هورا هورا هورا جانمیییییییییییییییییییییی .. اینترنت ماچ ماچ ماچ چقدر دلم لک زده بود بیام اینجا دلم شده بود لک لک خدا رو شکر مشکلم تا حد زیادی حل شده داداشمم که میگه نمیخواد واسه همیشه بره ... یعنی میره ولی رابطه ش قطع نمیشه (خدا کنه .......) ... امیدوارم بی عاطفگی غربیها روش تاثیر نذاره ... وگرنه خب ... دیگه بیشتر از این وقتتتونو نمیگیرم ... فقط اینو واسه یه نفر مینویسم : age ba to budan eshtebahe ..age to ro dashtan eshtebahe..age asheghe to budan eshtebahe..pas to ghashangtarin eshtebahe mani ................. سلام به همه ی بر و بچز باحال چطورین ؟ عید خوش گذشت ؟ واسه من که بد نبود ... همش مهمونی ... همش عید دیدنی و همش عیدی نمیدونم چند نفرتون خبر دیشب رو شنیدین ............... فاجعه ................... انفجار .................. وحشتناک بود ........... دیشب توی جلسه ی هفتگی کانون رهپویان وصال شیراز بمب گذاری شد ... چند نفر از دوستای من هر هفته میرفتن مراسم ... دیشب هم رفته بودن ... خدا رو شکر دیشب که بهش زنگ زدم گفت حال هممون خوبه ولی به نظرم حال روحیش اصلا خوب نبود ... خیلی بی احساس حرف میزد ... از بمب گذاری و از احتمال کشته شدن آقای انجوی نژاد روحانی و سخنران مراسم ... کسی که خیلی خیلی دوستش داره و بهش اعتقاد داره ... نمیدونم چطوری دوستمو پیدا کنم ... خدا کنه دیشب رفته باشه خونه ............... گفتن تا حالا حدود 60 نفر شهید شدن ......... دلم نمیخواست اولین آپم بعد از عید این باشه ... ولی دلم خیلی پره ... نمیتونم شاد بنویسم ... خدا خودش مصبب این جنایت رو رسوا کنه ........................................... اینم بگم که من اگه خدا بخواد میخوام برم کربلا ... البته وقتی راه باز شد ... اگه دیگه نتونستم بیام از همتون خداحافظی میکنم ... اگه چیزی به کسی گفتم که ازم دلخور شده امیدوارم منو ببخشه ... خداحافظ سلام عید همگی مبارک الان اینترنتم قطع میشه فقط میگم امیدوارم در این سال به همه ی آرزو های قشنگتون برسین قربون همگیتون
Design By : Pichak |