خاطرات سرخوشانه
جرقه ی نوشتن این مطلب بعد از خوندن کامنت یه دوست خیلی عزیز و جوابی که آقا مانی لطف کردن و به اون دادن توی ذهنم زده شد … اون دوست گل یه مطلب رو به صورت طنز واسه من کامنت گذاشته بود و اسمشو جوک گذاشت … در حالی که مسخره کردن خیلی از ارزشها و فداکاریها بود … برای شروع صحبتام باید بگم پدر من یه جانبازه و من بهشون افتخار میکنم … چون ثابت کردن که برای حفظ میهن و ارزشها حاضرن جونشون رو هم بدن … به خاطر همین اگه مسائلی از این دست پیش بیاد که حس کنم داره به اینجور افراد توهین میشه ، ناراحت میشم … فکر میکنین مشکل از کجاست ؟ ... مشابه این مساله همین حکومت جمهوری اسلامی ماست … چرا یه عده این حکومت رو رژیم مستبدی میدونن و خواستار رفراندوم هستن ؟ … حتی بعضیاشون کسانی هستن که خودشون به جمهوری اسلامی رای دادن … به نظر من گذشته از تبلیغات منفی که از زمین و آسمون روی کشورمون میباره بی کفایتی و منفعت طلبی بعضی از مسئولای ما هم توی این موضوع موثره … در مورد موضوع جنگ و جبهه هم تقریبا همچین حالتی پیش اومده … بعضیا با اسم جانباز و آزاده چه کارایی که نمیکنن … یه مثال از کوچکترین چیزی که خودم همین چند روز قبل دیدم رو براتون میگم : یه نفر به یکی از مسابقات شبکه ی 3 تلفن زده بود .. وقتی ازش خواستن که خودشو معرفی کنه گفت : جانباز هستم از مشهد !!!!!!!!! … بیچاره مجریه هاج و واج مونده بود که چی بگه که از پشت صحنه به دادش رسیدن و بهش فهموندن که این داره میگه من جانبازم … من یکی به شخصه اینقدر از این کارش بدم اومده بود که با تموم وجود دلم میخواست هیچ چی برنده نشه ولی سوالا رو خوب جواب داد … وقتی به قسمت جوایز رسید هر صندوقی که انتخاب میکرد یا پوچ بود یا مبلغ خیلی کمی توش بود … خیلی خوش اومد و با خودم گفتم حقش بود … گاهی اوقات فکر میکنم این آدمای منفعت طلب همونایی هستن که زمان جنگ جونشونو توی دستشون گرفتن و جلوی گلوله های دشمن ایستادن ؟ … بعد به خودم جواب میدم : نه .. امثال این آدم یا دروغ میگن یا به دلایلی مجبور به جبهه رفتن شدن … شایدم از همون موقع فکر این زمونا رو میکردن و عمدا دو روز رفتن جبهه تا بعدا پزشو بدن !! … وگرنه اون فرشته های بی ادعا هیچ توقعی از هیچ کس جز خدا نداشتن و ندارن … چون کارشون خدایی بود ……………. چرا بعضیا با کاراشون نمک به زخم این فرشته ها و خانواده هاشون میپاشن ؟ … خود من چندین بار با این موضوع مواجه شدم که اگه از چیزی گله میکردم بهم میگفتن تو که فرزند جانبازی و کلی مزایا داری … صد در صد هم بهترین دانشگاه قبولی … ولی چی شد ؟ … هیچ … عموی من شهید شدن ولی با این حال پسرشون برای استخدام هیچ سهمیه ای نداشت … گذشت اون زمونا که به خاطر قداست خون شهدا ، خانواده هاشون دغدغه ی آینده رو نداشتن … پس بهتره که بعضیا این فکر اشتباه رو از ذهنشون پاک کنن و هی نگن تموم سهمیه های دانشگاه رو خانواده های شاهد و جانباز استفاده کردن … توی دفترچه ی انتخاب رشته هیچ جایی واسه من و امثال من نبود … در حالی که قبلا فکر میکردم سهمیه دارم (حداقل توی دفترچه !) … اصلا منظورم از این حرفا این نیست که بگم در حقمون ظلم شده یا این حرفا … نه … اصلا … خدا رو شکر میکنم که هیچ وقت این موضوع رو دست آویزی برای منفعت طلبی قرار ندادیم و خدا هم در عوض همه چیز بهمون داد … خدایا داده ها و نداده هاتو شکر …………….. اینهمه حرف زدم که به این نتیجه برسم :« به کسایی که گاهی اوقات حرفایی میزنن و این چیزا رو مسخره میکنن میخوام بگم بهتره در مورد همه یه جور فکر نکنن و سعی کنن دوست رو از دشمن تشخیص بدن … ممکنه بعضیا به اسم جانباز ، آزاده یا کسی که جبهه رفته کارایی کنن که در شان هیچ فرد محترمی نیست ولی اینو بدونن که مطمئنا اونا کسایی نیستن که آوازه ی انسانیت و فداکاری در راه ارزشها و میهنشون به گوش تمام عالم رسیده و باعث شده مردم کشورای دیگه کل ایرانیا رو قهرمان بدونن … خون این افراد باعث شده که ما الان بتونیم با خیال راحت توی خونه هامون بشینیم و بی خیال همه چیز واسه همه ی عالم و آدم جوک بسازیم و بخندیم … ببخشید … این پست خیلی طولانی شد … ولی باید این حرفا رو میزدم وگرنه خودمو مدیون میدونستم …
Design By : Pichak |