• وبلاگ : خاطرات سرخوشانه
  • يادداشت : عيد اومد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    لعنت به اين زندگي. چرا ما آدم هاي بزرگي نيستيم؟
    تو يه برنامه مي گفت روند احساس خوشحالي تو زندگي آدم ها U شکله! يعني اوايل زندگي خوشحالن. ولي تو ميانسالي وقتي روياهاشونو برباد رفته و دور از دسترس مي بينن افسرده مي شن. از 50 سالگي به بعد کم کم با اين قضيه که جايزه ي نوبل نگرفتن يا خواننده ي معروفي نشدن کنار ميان و دوباره خوشحال مي شن. يعني من بايد تا 50 سالگي واسه خوشحالي صبر کنم؟ اووه، آدم غصه ش مي گيره. مي خواستم امشب اينو به يکي بگم. چرا من هنرمند معروفي نيستم؟ چرا استعداد بازيگري فوق العاده ندارم؟ چرا نقاش يا مجسمه ساز معروفي نيستم؟ چرا موسيقي دان برجسته اي نيستم؟ چرا همون جور که هميشه آرزوم بود اوستا شناس خبره اي نشدم؟ اصلا دم دست ترينشون. چرا شاعر مشهوري نشدم؟ اينو که ديگه لااقل يه خورده استعدادشو دارم. اما کمه. خيلي کمه. دلم خيلي غصه داره. ميشه يکي آرومم کنه؟ يکي که ترجيحا موسيقي دان يا بازيگر يا نقاش يا مجسمه ساز يا اوستا شناس و يا اصلا شاعر برجسته اي باشه. و يا چه مي دونم. هيچ کودوم اينا نباشه. اما روح بزرگي داشته باشه.