• وبلاگ : خاطرات سرخوشانه
  • يادداشت : مهندس
  • نظرات : 2 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست عزيز[گل]


    گلي‌ خوش‌بوي‌ در حمام‌ روزي
    رسيد از دست‌ مخدومي‌ به‌ دستم‌

    بدو گفتم‌ که‌ مشکي‌ يا عبيري
    ‌كه‌ از بوي‌ دل‌آويز تو مستم‌

    بگفتا من‌ گِلي‌ ناچيز بودم
    ‌وليكن‌ مدتي‌ با گُل‌ نشستم‌

    کمال‌ هم‌نشين‌ در من‌ اثر کرد
    وگرنه‌ من‌ همان‌ خاکم‌ که‌ هستم ...


    شما را به Bia2 Tak دعوت ميکنم.

    منتظر حضورت گرمتان هستم.