سلام عمووووووووو

چي ميگيييييييييييييييييييييي ؟!!! ... واقعا اينطوري نظرم برميگرده ؟!! ... چه جالب ... ميبيني تكنولوژي چقدر پيشرفت كرده ؟ ...

عمو درس كجا بود ؟ ... چه حرفا ميزني ! ... اصلا فرصت درس خوندن ندارم ... نميدونم روزام چجوري شب ميشه ! ... اينكه زياد نميام نت بخاطر اينه كه دوتا نگهبان دارم مثل نگهباناي زندان آزكابان !! ... ميگن مامان تو رو به ما سپرده ... زياد نبايد بري سراغ كامي !! ... بيا نجاتم بده از اينجاااااااااااااااااا ...

حال ماماني و بابايي هم بد نيست ... فقط هردوتاشون سرماخوردن ...

امتحاناتتم دعا ميكنم كه خوب بدي ... آخه خدا فقط منتظره من دعا كنم تا مستجابش كنه ...