• وبلاگ : خاطرات سرخوشانه
  • يادداشت : تموم .
  • نظرات : 4 خصوصي ، 12 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سانسور دائمي نشه !

    آخه تازه اينجا رو پيدا كردم !

    اسمت ياآور خاطره هاست ! هرچند تلخ اما خاطره است و من با خاطره زنده ام !!

    + لر 
    تن
    + غريبه 
    بعد از اون شر بودنت حالا مرموز شدي خيلي هواي خودت داشته باش کشورهاي بيگانه دنبال آدمايي مثل تو هستن
    خب چيزهاي اينجوري بايدم سانسور بشه اصلا چه معني ميده (با خشونت بخون)
    با پيشرفت ارتباطات آدم نميتونه اون احساسش رو بيان کنه و هرجور خواننده دوست داره احساس ميکنه اما اين کلمه تخصصيه خيلي ها رو سوزونده
    پاسخ

    من يه پا واسه خودم كشور بيگانه م D: ... ببينم ... شما نسبتي با كسي كه مطلب در موردش بود ندارين ؟! ... آره خوب ... خودشون نميتونن تخصصي بنويسن به ما گير ميدن !!!!!!!!!!!!!!D:
    سلام احوال سمانه خانوووم؟؟
    آپم بيا

    اول سلام

    دوما خيلي زرنگ تشريف داري

    سوما عمران اگه اون مطلب سانسوري يادمون بره

    چهارما تو هموني هستس كه يه شي باهاش چتيديم فقط ميگفت موافقم؟؟؟!!! زبون دراورديااااااا

    داداش سلام خوبي؟من مهرداد هستم

    اگه دوست داشتي ما رو لينك كن

    ما كه مثه شما آمارمون بالا نيست

    دست مارم بگير.

    htttp://besttheme.blogsky.com

    بازم ببخشين دو كلوم بگم و برم. اتساد جون به شاگردت بگو بعد از ظهر احتمالا يه ساعتي بيكارم براش يه چيزي درست ميكنم و بعنوان كادور آپ ميكنم تو وبم. البت قابل دار نيست اما برگ سبز و تحفه درويش.
    سمانه خاتون ميدونم الانه ميگي اينجا محل تبليغ بلاگفا نيست . البت ما تبليغ نكرديم گفتيم قاط زده. بريم ديگه ميترسيم سمانه خاتون شرطي كنه كه كه اگه ماني اومد باز راهش ندن تو پارسي بلاگ

    يه چيز ديگه بلاگفا باز قاط زده نميزاره نظر بدم واسه وبلاگ بچه ها. ميشه ازينجا به استاد خسته نباشيد بگم و به شاگرد واسه ايجاد وبلاگ جديدش تبريك؟ اگه نميشه بگو نگم. ولي خوب ميگم. چي؟ نميشه خوب نميگم؟ چي شد؟ بالاخره ميشه يا نميشه؟ پارسي بلاگ جون ممنون مديرش گفت ميشه بگو. گفتم؟ آره فكر كنم اون بالا گفتم. چه خبره اون باتوم بدستا كين؟ چرا زنگ زدين آمين اباد؟ بابا دو ساعتي در رفته بوديما. بپا خودتو . مباركه استاد وشاگرد. نميتونم نظر بدم تو بلاگفا


    راستي يادم رفت بگم بپا خودتو
    عشق. كلمه غريبي شده. فراوون اما غريب. زيادتر از همه وقت بكار برده ميشه و كمتر از هر وقت ديگه شناخته ميشه. يه نمه قتطي پاتي شده دنيا. عشق و عاشق رو دل رو دلدادگي رو همه چي رو قاطي كرديم. يه جور فست فودي شده. اكسپرس. بگذريم.
    سلام. بابا ما تو بيشتر امور عالم خنگيم و عقب افتاده اما تو اين مورد عشق و اين حرفا كه كمپلت چيزي حاليمون نميشه. و مونديم چي بگيم كه ابرو ريزي نشه و بعدش خواستيم عين اون دفعه تقلب كنيم و از رو دست خاتون چيز بنويسيم بعد ديديم اصلا خوب تو جريان نيستيم نميدونيم چي به چيه؟ كي به كيه؟ تاريكيه؟ پس گفتيم تقلب رو هم بي خيال. از هم اتاقياي 13 و 12 و 11 هم سوال كرديم راجع به اين موضوع همشون يه جوري خنديدن كه فهميديم با زبون بي زبوني ميگن اين حرفا به تو چه؟ بهت نمياد. پس لال شديم رفتيم از پرستار اتاقمون سوال كرديم گفت " ببين عشق يعني يه احساس خوب" گفتم يعني عين بستني خوردن تو گرما وقتي برق نيست؟ اخماش تو هم رفت و گفت" برو تو اتاقت الان ميام قرصات رو بهت ميدم" رفتيم از دكتر اخموي بخش سوال كرديم گفت ببين پسر الان مثلا اين خانوم پرستاره عاشق منه يعني دوست داره من برم خواستگاريش اين رو بهش ميگن عشق. خداييش يه نمه خنده ام گرفت ازين همه اعتماد به نفس چون اگه اون گوشي و اون روپوش رو ازش ميگرفتي ديگه چيز ديگه واسه قپي اومدن نداشت. با همه عقل ناقصمون فهميديم اين اصلا از مرحله پرته. رفتيم دم در تا به نگهبانه گفتيم قصه رو داد زد و چند تا فحش بارمون كرد كه سختي نكشيدي عاشقي يادت بره. زير لب هم هي قيمت گوشت و نخود بلغور ميكرد ما كه نفهميديم واسه چي؟. خلاصه ناميد شديم از گرفتن اين قصه. تو راه برگشت به اتاق بود كه ديدم تو قسمت خانوما تو حياط نيلوفر زن 30 ساله اي كه نميدونم چرا آوردنش امين اباد عروسكشه رو زانو گذاشته همه حجم بدنشو جلوي آفتاب گرفته تا صورت عروسكش نسوزه.

    من هنوز ننوشته اين چرا هي ارسال ميكنه؟؟؟ بابا رسوا شديم.آبرومون رفتاينجا چرا اين مدليه؟؟سمانه جان دستم به دامنت اين پاييني ها رو پاك كن تا عروسمون نيومد و نديد.ضايع شديم رفت

    سلام

    اي تخصصي ترين

    اي روو كم كني ترين

    اي بهترين

    چطوري خانوم؟كم پيدا شدي؟؟

    ميگم اينجا چرا اين شكليه؟؟اها واسه همين بود پز پارسي بلاگ رو ميدادي؟؟

    اي ول...